یانیه میرحسین موسوی درباره تحولات منطقه + ترجمه انگلیسی و عربی: فراعنــه زمانی صـــــــــدای ملــــــــت را می شنوند که دیر شده است

»موج نو: میرحسین موسوی در بیانیه ای ضمن بررسی شرایط حاکم بر خاورمیانه، قیام حق طلبانه مردم در برخی کشورها را در راستای بر هم زدن نظام ظالمانه ای دانست که منطقه را در چنگال خود فراگرفته و آن را ناشی از بی احترامی حکومت ها به حق تعیین سرنوشت مردم خواند. آخرین نخست وزیر ایران، همچنین از جانب ملت ایران به مردم آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن ادای احترام و آرزوی پیروزی کرد.

به گزارش کلمه، متن بیانیه میرحسین موسوی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها خاورمیانه در آستانه ی حوادث بزرگی ست که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد. روزهایی که مردم با شعار “رای من کجاست؟” به خیابان ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته ی خود را پی گرفتند.

امروز دامنه ی شعار “رای من کجاست؟” مردم ایران، به شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است. برای کشف راز این پیوندها و مشابهت ها لازم نیست جای دوری برویم. کافی است شیوه ی انتخابات اخیر مصر را با انتخابات های خود مقایسه کنیم و اینکه رئیس شورای نگهبان از بی نیازی به آرا میلیون ها شهروند سبز سخن می راند. اگر به نظام های در حال سقوط جهان عرب و خاورمیانه با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید؛ در همه ی این نظام ها به یک سان شبکه های اجتماعی وعرصه ی مطبوعات و فضای مجازی مورد حمله قرار می گیرند و به شکل حیرت انگیزی اس ام اس ها و تلفن ها و اینترنت قطع و قلم ها مشابه یکدیگر در هم شکسته و معترضین به زندان ها برده می شوند.

متاسفانه منافع ِ پشت سر ِ ایدئولوژی ِ حاکم در کشور، اجازه نمی دهد واقعیت ها آنچنان که هستند، خود را نشان دهند. خطیبان و تریبون های گوش به فرمان، به عملکرد مفسدانه و جبارانه فرعون مصر که با بازداشت ها، اعتراف گیری ها، پرونده سازی ها وغارت مردم از طریق باندها و اطرافیان، این شرایط انفجاری را در مصر ایجاد کرده اند توجهی نشان نمی دهند. اینان به روز “خشم مردم” مصر اشاره می کنند ولی نمی گویند که روز غضب، نتیجه ناکارآمدی و فساد در بالاترین سطح حکومت و حیف و میل کردن بیت المال و هم چنین بستن دهن ها و شکستن قلم ها و اعدام ها واعدام ها و اعدام ها و بر پا کردن چوبه های دار برای ایجاد خوف در میان مردم است. و نمی گویند اگرحکومت به حاکمیت مردم بر سرنوشت خود احترام می گذاشت و در انتخابات چند ماه پیش مصر آرای مردم را نمی دزدید، کار به شعار “اسقاط نظام” از سوی شعب عزیز مصر نمی رسید. و شاید هم متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است.

ملت ما به انقلاب عظیم مردم شجاع تونس و قیام حق طلبانه ی مردم مصر و یمن و دیگر کشورهای منطقه احترام می گذارد. ما به همه ی مردم دلیر و آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن درود می فرستیم و از خداوند منان پیروزی آنان را در مبارزات حق طلبانه اشان آرزو می کنیم.

ترجمه انگلیسی:

In the name of Allah

The Middle East is on the verge of defining and massive moments which can change the course of the destiny of this region, the world and the fate of other nations in the region. What is taking shape now is certainly overthrowing a despotic and tyrannical rule and trend which has been overwhelming the fate of many nations in the region. The starting point of what we are now witnessing on the streets of Tunis, Sanaa, Cairo, Alexandria and Suez can be undoubtedly traced back to days of 15th, 18th and 20th June 2009 when people took to the streets of Tehran in millions shouting “Where is my vote?” and peacefully demanded to get back their denied rights.

Today, the slogan of “Where is my vote?” of the people of Iran has reached Egypt and transformed into “The people want the overthrow of the regime”. In order to discover the secret of these links and these similarities, one does not have to go too far. You just have to compare the recent elections in Egypt with our own and compare it with the chairman of the Guardian Council who explicitly says there is no need for millions of votes by Green citizens. If we look at the collapsing political regimes in the Arab world and the Middle East carefully, we can identify a similar pattern of invading and shutting down social networks, the press and the cyber space. In an amazingly similar fashion, they have all blocked SMS systems, mobile phones and the internet, have banned all writers and taken dissidents to prisons.

Unfortunately, the interests of the ruling ideology in Iran do not allow the realities to be revealed as they are. The preachers of the obedient public outlets fail to pay any attention to the corrupt and despotic methods of the present day pharaoh of Egypt, who has created an explosive situation in his country by arrests, forced confessions, framing people and looting the nations through gangs and organised groups of the people surrounding them. They do refer to the ‘Wrath of the people” of Egypt, but they never explain that this day of wrath has come about as a consequence of inefficiency and corruption at the highest levels of stat, extravagance and wasting people’s funds, censorship, shutting people down, executions and lining up gallows to create fear in people. They never say that of the ruling system of Egypt had respected people’s right to determining their own destiny and had not tampered with people’s votes in the recent elections of Egypt, they would not have to face the demand for the ‘overthrow of the regime’ by the dear nation of Egypt. Perhaps, they do not realise that continuing policies of intimidation will eventually turn against itself and then the coming of “the day of wrath” and days of national wrath will be inevitable. Pharaohs usually hear the voice of the nation when it is too late.

Our nation deeply respects the glorious uprising of the brave people of Tunis and that of the people of Egypt, Yemen and other countries in quest for their rights. We commend the courageous, cognisant and resisting people of Egypt, Tunis, Jordan and Yemen and we pray to Allah that they may be successful and victorious in their struggle for their rights.

MirHossein Mousavi

ترجمه عربی:

بسم الله الرحمن الرحیم

یعیش الشرق الأوسط بوادر لحظات عصیبة و حاسمة من شأنها تغییر مستقبل المنطقة و الشعوب المجاورة و العالم بأسره. إنّ الحرکات الراهنة لتتحدی القواعد و النظم المستبدة التی عانت منها کثیر من شعوب المنطقة.
إنّ شرارة ما تشهده الیوم شوارع تونس و صنعاء و القاهرة و الاسکندریة و السویس تکمن بدون شک فی أیام الخامس عشر و الثامن عشر و العشرین من جوان / حزیران ۲۰۰۹ عندما صرخ الملایین فی شوارع طهران “أین صوتی؟” و طالبوا سلمیا باسترداد حقوقهم المهضومة. وصل شعار الایرانیین الیوم الی مصر و تحول الی: “الشعب یرید أن یسقط النظام!”. لیس علینا انّ نبحث بعیدا لنفهم أسرار هذا التشابه و الترابط، فما علینا الا أن نقارن الانتخابات الاخیرة فی مصر بانتخاباتنا و ما قاله رئیس مجلس صیانة الدستور من أنّ لا حاجة لملایین الأصوات التی ادلی بها “المواطنون الخضر”.

لو نظرنا بتمعن إلی الأنظمة الحاکمة فی العالم العربی و الشرق الأوسط لتبینا سیاسة متشابهة من التعتیم علی الشبکات الاجتماعیة و الفضاء الافتراضی. بطریقة متشابهة و غریبة، قطعت شبکات اتصالات الهاتف الجوال و نظام الرسائل القصیرة و انترنت و منعت الکتّاب و زجت بالمعارضین فی السجون.
للأسف، فإن مصالح الأیدیولوجیة الحاکمة فی إیران لا تسمح بإظهار الحقائق کما هی. فلم تعر منابر الإعلام الرسمی اهتماما بالنظام الفاسد و المستبد لفرعون هذا الزمان فی مصر، والذی خلق هذه الوضعیة المتفجرة بالایقافات و انتزاع الاعترافات بالقوة و ارهاب الناس بنشر عصابات منظمة تبث الرعب فی قلوبهم. یتحدثون عن غضب المصریین و فاتهم أن حنقهم نتیجة للفساد و غیاب النجاعة فی اعلى هرم السلطة حیث نهب أموال الشعب بفضاضة و الرقابة و القتل و بث الخوف فی الناس. لم یدر بخلدهم أنه لولا مصادرة حق الناس فی تقریر مصیرهم والتلاعب بأصواتهم فی الانتخابات الأخیرة لماکان علیهم مواجهة مطالب اسقاط النظام التی رددتها أمة مصرالعزیزة. یجهلون أن مواصلة منهج التخویف سینقلب یوما علیهم لیولّد یوم غضب، فلا مفر من أیام الغضب الوطنی. عادة ما یستمع الفرعون الى صوت الشعب بعد فوات الأوان.

انّ أمتنا لتقف احتراما للانتفاضة المظفرة لشعب تونس الباسل و انتفاضة شعوب مصر و الیمن و الدول الأخرى التائقة لحقوقها. اننا نمجّد شعوب مصر و تونس و الأردن و الیمن الشجاعة، الأبیة و المقاومة و ندعو الله ان یوفقها فی نضالها من اجل حقوقها.
» ادامه مطلب

آیت‌الله امجد: چطور می‌شود کسی عالم اسلامی باشد و بگوید این اسلام است؟

»موج نو: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی همزمان با اربعین حسینی با حضور در محضر استاد گرانقدر اخلاق، آیت الله امجد، ضمن تشریح وضعیت زندان ها و زندانیان سیاسی خواستار پیگیری علما در خصوص حقوق صنفی زندانیان شدند.

به گزارش خبرنگار کلمه، آیت الله امجد در این دیدار ضمن ابراز حزن و اندوه عمیق برای خانواده های شهدا و اسیران بی گناه و کل ملت ایران از اتفاقات اخیر، تصریح کردند: چطور می شود کسی عالم اسلامی باشد و دم از اسلام بزند، بعد بی تفاوت باشد به اتفاقاتی که افتاده؟ چطور می شود طاقت آورد وقتی می شنوی نیمه شب به دانشگاه ها حمله می شود و دانشجویان معصوم کتک می خورند؟ من همه ی کارهایم را تعطیل کرده ام و جایی نمی روم، چون جوابی برای سوال ها ندارم. بگویم اسلام این است؟ اتفاقاتی که افتاده انسانی است؟

ایشان افزودند: اصل روحانیت دفاع از مردم است، اما این روزها انگار ما کاری نمی توانیم انجام دهیم و حتی پیش جوان ها زبان دفاع نداریم. ما باید بلندگوی حق طلبی باشیم اما دستمان بسته است. اگر چند لحظه، فقط چند لحظه به بنده در تلویزیون جمهوری اسلامی وقت بدهند، به مردم جامعه می گویم که این عمامه، یک عمر حامی عدالت بوده است، اصلا فلسفه ی آن همین است. اگر دیگر حامی عدالت نباشد، باید بر زمینش گذاشت. این عمامه، مقدس است. علما آن را می بوسند و بر سر می گذارند. اگر این عمامه بر سرم نبود یک آدم معمولی بودم، اما الان که سرم هست مردم از من توقع دارند، اما حالا دهانم بسته ست.

ایشان در ادامه گفتند: جمهوریت یعنی اینکه مردم در صحنه باشند و رسانه ها هم حامی مردم باشند. یعنی نقد وجود داشته باشد. اما الان وضع به گونه ای است که شما اگر لبخندی هم بر لب ما می بینید، در ظاهر است. دلمان پر از درد است. فقط می توانیم گوش بدهیم و منتقل کنیم.

آیت الله امجد با یاد آوری فرازهایی از نهج البلاغه گفت: مالک می گوید بارها از پیامبر شنیده ام که می گفتند اگر در جامعه ای مظلوم نتواند بدون لکنت حق خود را بگیرد و مردم نتوانند انتقاد کنند، آن جامعه فاسد است.

این استاد اخلاق تاکید کردند: هدف، وسیله را توجیه نمی کند. این همه دکتر و مهندس برای این انقلاب و نظام خود را فدا کردند. الان داریم کاری می کنیم که مردم بگویند اف بر شما. این وضع زندگی و معیشت است؟ همه که همدیگر را دزد می خوانید. همدیگر را جلوی دوربین کشف می کنید… به کجا رسیدیم؟! مردم باید به چه چیزی دلشان را خوش کنند؟

آیت الله امجد ضمن تقدیر از همت ستودنی خانواده های زندانیان سیاسی اظهار کردند: بنده شرمنده ی صبوری شما خانواده ها هستم و این درد مرا کشت که با درد شناسان، درد دل خود گفتم و حرفی نشنیدم.

ایشان با ابراز تاسف از اینکه اطلاعات غلط و یکطرفه زیاد می رسد، اذعان داشتند، گاهی تصمیم هایی که گرفته می شود یا موضع‌گیری ها بر اساس آن اطلاعات است. گرچه من هم قبول دارم باید شنونده خودش بررسی کند و حقایق را استخراج کند. اما برخی افراد چشم هایشان را بستند به روی حقیقت. بعضی از اهل دیانت هم باور می کنند حرف ها را.

آیت الله امجد با ذکر خاطراتی از اساتید و علمای قم افزودند: خدا رحمت کند آیت الله بهجت را که این اواخر در کلاس های خود می گفتند: خدا کند که دست هایمان را بر چشم نگذاریم و بگوییم روز، شب است. نقدهای ایشان کاملا مشخص بود به وضعیت، اما گاهی کسانی نمی خواهند درست منتقل شود. چرا این بزرگان این حرف ها را می زدند؟ من خودم در مجلسی در مشهد گفتم دروغ نگویید. آمدند گفتند: شبهه ایجاد کردید!

در انتهای این جلسه که با حضور نمایندگانی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات تشکیل شده بود، آنها به تشریح وضعیت خانواده ها و شرایط ناگواری که بخشی از حاکمیت برای آنان به وجود آورده اند، از جمله برکنار کردن دیگر اعضای خانواده ها از شغل های خود به جرم نسبت خانوادگی، به زندان افکندن نان آور خانواده، قطع حقوق بازنشستگی زندانیان در برخی موارد و همچنین اخراج آنان از دستگاه های دولتی و حتی خصوصی پرداختند که آیت الله امجد تاکید کردند وجوهات و سهم امام اگر احراز شود، قابل پرداخت برای خانواده های زندانیان است

» ادامه مطلب

مهدی کروبی: با این برخوردها می خواهند انگیزه های اجتماعی را تضعیف کنند

»موج نو: مهدی کروبی با تجلیل از عمادالدین باقی، فعال مطبوعاتی و حقوق بشری گفت: “باقی مصداق یک فرد مومن به آرمان های اجتماعی است که از هزینه کردن برای عقاید و اصلاح جامعه خود از هیچ هزینه ای دریغ نکرده است.”

به گزارش سحام نیوز، مهدی کروبی با خانواده باقی و مقامی دیدار کرد. در این دیدار که در منزل عمادالدین باقی صورت گرفت، کروبی با ابراز تاسف از بازداشت علی مقامی داماد این خانواده گفت: “نظام سیاسی باید جوانان را در توجه نسبت به سرنوشت خود تشویق کند اما با این نوع برخوردها درصدد است انگیزه های اجتماعی را تضعیف کند.”

کروبی خاطرنشان کرد “البته ما هرگز نباید از ورود به سرنوشت اجتماعی خود قطع امید و از حق خود چشم پوشی کنیم.”

مهدی کروبی همچنین با تجلیل از عمادالدین باقی گفت:”باقی مصداق یک فرد مومن به آرمان های اجتماعی است که از هزینه کردن برای عقاید و اصلاح جامعه خود از هیچ هزینه ای دریغ نکرده است.”

کروبی در پایان این دیدار ، با اشاره به اینکه در سال های اخیر من خود شاهد فشارهایی بودم که بر خانواده باقی وارد شده است ابراز امیدواری کرد همه زندانیان سیاسی به زودی آزاد شوند و با آزادی مقامی و رهایی باقی ، این خانواده نیز بار دیگر در کنار یکدیگر قرار گیرند.

عماد الدین باقی، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر اخیرا برای اجرای حکم شش سال حبس به زندان اوین فراخوانده شد.

این محقق و نویسنده، به دلیل فعالیت سیاسی ، مطبوعاتی و حقوق بشری بیش از چهار سال ونیم را در زندان گذرانده بود و پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز بازداشت شد و دادگاه انقلاب وی را در ارتباط با پرونده انجمن دفاع از حقوق زندانیان به یک سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های مطبوعاتی و مدنی، وبرای مصاحبه با آیت‌الله منتظری و پخش آن به شش سال زندان محکوم کرده است.

» ادامه مطلب

پاسخ علیرضا بهشتی به ادعاهای وزیر اطلاعات

»موج نو: علیرضا بهشتی در توضیحی پیرامون ادعاهای اخیر وزیر اطلاعات در مورد جزوه های کشف شده، می نویسد: چگونه تلاش های فكری از این دست می تواند در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر مقام مذكور، «براندازی دین» فهمیده شود، پرسشی است كه همچنان برایم بی پاسخ مانده است. اعتقاد ندارم كه دین را بشود براندازی كرد.

در پی ادعای وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی مبنی بر "كشف جزوه براندازی از منزل یکی از مشاورین میرحسین موسوی"، علیرضا بهشتی، مشاور موردِ بحث موسوی، با ارسال جوابیه ای، در این باره توضیح داد و جزواتِ مورد ادعای دستگاه امنیتی را، بخشی از متون و مقالات و دیدگاههایِ ارسالیِ صاحبنظران ذکر کرد.


وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی هفته گذشته مدعی شده بود از منزل یکی از مشاورین میرحسین موسوی، "جزوه بسیار تکان‌دهنده‌ای با طرح براندازی دین و با ادبیات حزب توده" به دست آمده است، که سران فتنه در این طرح قصد داشتند از حوزه‌های علمیه، مراجع و شخصیت‌های علمی به عنوان ابزار برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند"، اما "پس از بررسی جزوۀ یاد شده در منزل مشاور موسوی، مشخص گردید که ادبیات آن متعلق به حزب توده است و برای بررسی بیشتر نیز در اختیار برخی نیروهای وزارت اطلاعات که درباره حزب توده فعالیت می‌کنند، قرار گرفت و صحت این موضوع ثابت شد."


پیرو انتشار این اخبار، آینده نیوز جوابیه علیرضا بهشتی را درج کرده که بشرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم

و ما اوتبتم من شیء فمتاع الحیوه الدنیا و زینتها و ما عند الله خیر و ابقی افلا تعقلون (سوره قصص، آیهٔ ۶۰)

چند روز پیش سخنانی توسط خبرگزاریها از یك مقام امنیتی درباره اینجانب منتشر شد كه ضروری می دانم جهت اطلاع هموطنانم دربارهٔ آنها به اختصار توضیح دهم. ایشان گفته بودند كه به هنگام دستگیری در بازرسی مأموران امنیتی در منزل «جزوه بسیار تكان دهنده ای به دست آمد كه در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاكنون ترسیم شده بود.» و در ادامه گفته اند «این جزوه از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمد و پس از این كه برای مطالعه و بررسی در اختیار یكی از بزرگان قرار گرفت، تدوین كنندگان آن مشخص شدند.» و اضافه كرده اند كه «پس از بررسی جزوه مشخص شد كه ادبیات آن ادبیات حزب توده است كه البته جزوه برای بررسی بیشتر در اختیار برخی نیروهای وزارت اطلاعات كه درباره حزب توده فعالیت می كنند، قرار گرفت و این موضوع ثابت شد.»

متن خبر روشن نمیكند كه جزوهای كه در منزل بدست آمده با جزوهای كه در دفتر بوده یكسان و مربوط به دستگیری شهریورماه سال ۱۳۸۸ یا دستگیری دی ماه همان سال است. با آنچه در بازجویی ها مطرح شد، احتمال می دهم اشاره مقام مذكور به دو جزوه باشد كه ماجرای هر دو را برای ثبت در تاریخ توضیح می دهم.

نویسندهٔ یكی از این جزوه ها كه موضوع آن تجزیه و تحلیل علمی حوادث پیش و پس از انتخابات بود، یكی از اساتید دانشگاه است كه از قضا، روزگاری دست اندركار آموزش نظری مسئولان بلندپایهٔ دستگاه امنیتی كشور بوده و طی دیداری، مطالب آن را در حضور من و گروهی از اساتید دانشگاه ارایه كرد.


در آن جلسه، مانند هر جلسهٔ علمی و دانشگاهی دیگر، نقطه نظرهای مطرح شده، به بررسی و نقد گذاشته شد كه برخی از انتقادها مورد تأیید فرد مورد اشاره نیز قرار گرفت. در پایان آن جلسه، ایشان وعده داد كه متن كامل بحث خود را، كه به جمع های دیگری نیز ارایه شده بود، برای من و دیگران ارسال نماید. در میان دهها مطلبی كه روزانه به دفتر من فرستاده می شود، این متن نیز چند روز بعد فرستاده شده بود كه تا هنگام دستگیری فرصت مطالعهٔ آن پیش نیامده بود. اما به هرحال، محتوای آن بحثی علمی از گونه ای بود كه دانشگاهیان علوم اجتماعی در طول حیات علمی شان با آن سروكار دارند.


احتمال دیگر این است كه اشارهٔ مقام امنیتی مذكور به جزوه ای باشد كه گروهی از افراد و از جمله من در جمعیت توحید و تعاون تحت عنوان «الگوی زیست مسلمانی» تهیه كرده بودیم و در سال ۱۳۸۸ جهت اطلاع و نظرخواهی ابتدا به صاحب نظران مختلف، از جمله مقام رهبری، مراجع عظام، مدرسین حوزهٔ علمیه، اساتید دانشگاه و سیاستمداران ارسال شد و در زمستان همان سال در نشستی با عنوان «گفتمان دههٔ چهارم: ضرورت تغییر و تحول» در سالن مركز همایش های رایزن در حضور جمع كثیری از صاحبنظران و نیز خبرنگاران، ارایه و تشریح شد.


متن مذكور حاصل اندیشه ورزی ها و دغدغه های نظری تهیه كنندگان آن در طی سال های پیش از آن و هدف آن، نقد مشفقانهٔ كارنامهٔ سی سالهٔ انقلاب بود. انگیزهٔ انجام چنین بازنگری در گذشته، چیزی نبود جز احساس مسئولیتی كه به عنوان مسلمان نسبت به راه طی شده و دستاوردها یا كاستی های آن داشتیم و عمل به آن، دستور پیشوایان دینی كه «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» و محصول آن، ارایهٔ نظریهٔ الگوی زیست مسلمانی برپایهٔ عقلانیت جمعی توحیدی بود.


حال چگونه تلاش های فكری از این دست می تواند در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر مقام مذكور، «براندازی دین» فهمیده شود، پرسشی است كه همچنان برایم بی پاسخ مانده است. اعتقاد ندارم كه دین را بشود براندازی كرد....

سید علیرضا حسینی بهشتی

» ادامه مطلب

برگزاری مراسم تولد دختر خردسال شهید شبنم سهرابی توسط خانواده های زندانیان سیاسی+ عکس

»موج نو: خانواده های زندانیان سیاسی دیروز در سالروز تولد نگین دختر خردسال شهید شبنم سهرابی، از شهدای روز عاشورا ی تهران، درمراسمی ساده ،تولد او را با اهدای هدایایی در نبود مادرش تبریک گفتند.

به گزارش خبرنگار کلمه، این مراسم با حضور زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه و همچنین خانواده زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات برگزار شد. آنها در این مراسم کوچک به نگین کوچک و مادربزرگش یاد آوری کردند که هرگز آنها و شهید شبنم سهرابی را فراموش نخواهند کرد. نگین که به تازگی مراسم نخستین سالگرد شهادت مادرش در بهشت زهرای تهران برگزار شده، امسال در کلاس اول ابتدایی درس می خواند. خودروی نیروی انتظامی در خیابان شادمان چند بار از روی پیکر شبنم رد شد.

نگین هفت ساله که با مادرش زندگی می کرد و جز او کسی را نداشت اکنون با مادربزرگ (مادری اش )زندگی می کند و اولین سال تحصیل اش را نیز بدون مادر آغاز کرده است.

مادربزرگ از بی قراری های نوه اش می گوید. نوه ای که حالا جز او کسی را در این دنیا ندارد:« روزها گاهی بی دلیل بغض می کند و اشک می ریزد وقتی دلیلش را می پرسم جوابی نمی دهد مدام می پرسد مامان کی از بهشت بر می گردد؟ چرا حداقل یک تلفن به من نمی زند.»

مادر شهید سهرابی رو به خانواده زندانیان سیاسی می گوید :«نوه ام فقط وقتی در میان جمع هست، خوشحال است و امروز یکی از همین روزهاست چون در بین شماست، شمایی که دوستش دارید و هیچ وقت در این مدت تنهایمان نگذاشته اید. من و نگین هم در روز تولدش برای همه زندانی ها ی سیاسی آرزوی آزادی می کنیم. تا این بار همه با هم جشن آزادی را برگزار کنیم.»

» ادامه مطلب

جنتی و اقرار به تزیینی بودن رای مردم

»موج نو: کمتر کسی باور می‌کرد هوشمندی بالای سیاسی آقای «خاتمی» دراعلام پیش‌شرط‌های اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات آتی، پیش فرضی برای اجرای آخرین پرده‌ها از رسوایی اصولگرایان باشد. اما ذکاوت «خاتمی»، «احمدجنتی» را واداشت زودتر از موعد اعلام و اقرار کند که؛ نیازی به رای اصلاح‌طلبان نیست. و کدام ناظرآگاهی است که باور کند ایشان و سایر همفکرانشان کمترین ارزش و اعتباری برای رای و اراره مردم قائل‌ بوده‌اند؟ صرف نظر از کمیت وزن سیاسی اصلاح‌طلبان، و بدون در نظر گرفتن بی‌اعتمادی شدید داخلی و بین‌المللی نسبت به متولیان پروسه انتخابات در ایران، حرف «احمدجنتی» بسیار قابل توجه است. این حرف حدیث نفس و حرف دل اصلی اصولگرایان است که برای اولین بار باید «جنتی» را به دلیل این شهامت و شفافیت و صراحت‌نطر ستایش کرد.

اصولگرایان از ابتدای انقلاب هیچ ارزشی برای رای مردم قابل نبوده و همواره حضور و رای مردم را در حد نمایش و تزیین و تبلیغ به نفع خود قبول داشته و چنانکه احتمال می‌دادند رای، اراده و خواست مردم، چیزی غیر از خواست آنان باشد، با تمام ابزار و امکانات موجود و ممکن جلو تحقق این اراده و خواست را می‌گرفتند.

نظارت استصوابی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کار هیئت‌های اجرایی و مصادره به مطلوب نمودن آنها، رد صلاحیت گسترده داوطلبان با گرایش فکری متفاوت، و ... ابزارهایی بوده است که اصولگرایان و در راس آنها شورای‌نگهبان طی سی سال گذشته برای جلوگیری از تحقق رای و خواست مردم و یا تقلیل اراده آنها بدان متوسل شده و پس از اخذ نتیجه مطلوب اما ناحق، دموکراتیک و مردمی‌بودن نظام را با تمام توان رسانه‌ای تبلیغ نموده‌اند.

مگر آنکه اشتباه محاسباتی و پیش‌بینی‌ها اشتباه از آب در‌آید، چنانکه در دوم خرداد 76 این اشتباه محاسبات اتفاق افتاد و نتیجه آن نشد که خواست و نظر آنان بود، آن شد که مردم می‌خواستند. مردم فراموش نکرده‌اند که اصولگرایان و به خصوص آقای «جنتی» دبیر شورای نگهبان بارها و بارها، به این اشتباه محسباتی اقرار، و اعلام نمودند که؛ اجازه تکرار اشتباه دوم خرداد را نخواهند داد. البته ایشان و اصولگرایان هیچگاه به صراحت اقرار نمی‌نمودند که نیازی به رای مردم ندارند. بلکه با خودقیم و ولی خواندن و صغیر پنداشتن مردم اعلام می‌نمودند که، اجازه فریب خوردن مردم و سوءاستفاده از آنها را نخواهیم داد. همان کاری که -به زعم خودشان برای جلوگیری از فریب مردم- به گستردگی در انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم انجام داده و در کودتای انتخابانی‌ ریاست‌جمهوری دهم با جعل و سرقت و تقلب و خیانت آشکار تکمیل نمودند. و بلافاصله شور و شعور و حضور ستایش برانگیز مردم در پای صندوقهای رای ریاست جمهوری دهم ، مصادره به مطلوب شده و تا کنون نیز از آن به حماسه 40 میلیونی و بعنوان بیمه نظام و حاکمیت و حجت مردمی بودنشان تبلیغ شده است.

اما چه شده است که آقای دبیر محترم شورای نگهبان، به این نتیجه رسیده است که دیگر نیازی به این بیمه و این حماسه حضور و تزیین و تبلیغ ندارد؟ ظاهرا و نه که ظاهرا بلکه قطعا مجموعه نظام به روشنی دریافته‌اند که پایگاه‌های مردمی‌شان علیرغم در اختیار داشتن تمام ابزارها و جایگاه‌های اختصاصی، و خرج کردن از کیسه دین، به شدت متزلزل شده و کیسه دین در اختیار و معرفی شده به شدت تهی و خالی از اعتبار شده و دیگر مستمسکی برای فریب و دل‌مشغولی مردم موجود نیست. در چنین شرایطی کم کم لازم است اعلام شود نیازی به رای مردم نیست. اما این اعلام باید به تدریج و طی پروسه خاصی صورت گیرد. نقطه شروع آن عدم نیاز به حضور اصلاح‌طلبان است که در ابتدایی‌ترین تصور و با فرض قبول نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری دهم، دستکم 13 میلیون رای را نمایندگی می‌کنند. 13 میلیونی که طی سالهای گذشته بیشترین تلاش برای اخذ رای‌شان برای تبلیغ و تزیین صورت‌ می‌‌گرفته است. اما همینکه مشروعیت مردمی نظام دیگر اینروزها نیاز و مسئله حاکمیت نیست و در شرایطی که اعتبار بین المللی حاکمیت در مجامع رسمی و غیر رسمی جهانی، طی چهار گذشته به شدت تنزل یافته، حاکمیت نیازی به شارژ اعتبار دروغین گذشته نداشته و ترجیح داده است این رای را نداشته باشد و در مقابل دردسر حضورشان را هم. و حالا بهتر است که در آخرین سنگرها با تمام احتیاط لازم از آخرین لحظات عمرش دفاع نماید. (این چنانچه عرض کردم فرض کمترین شرایط ممکن است. در حالی که به شهادت رفتار حاکمیت در جریان انتخابات دهم و تقلب آشکار در انتخابات و کودتای انتخاباتی بدون شک شرایط بسیار متفاوت از شرایط مفروض فوق است).

مجموعه حاکمیت به نمایندگی و سخنگویی «احمدجنتی» طی سی سال گذشته برای از دست ندادن امتیازات و حفظ وضعیت و شرایط موجود، مجبور به دروغ‌گویی و تبلیغ و تزیین مشروعیت‌دروغین مردمی بود، اما امروز دیگر آنها چیزی برای از دست دادن ندارند پس چه بهتر که دست به ریسک‌های دردسرساز و مخاطره‌آمیز نزنند.

پیش شرط‌های آقای «خاتمی» در حکم حکایت جوانی بود که ماردش را برای فروش به بازار می‌برد و در مقابل اعتراض مردم اعلام می کرد؛ نگران نباشید قیمتی می‌گویم که کسی نخرد.

پیش شرطهای «خاتمی» اگرچه در بازار اصلاح‌طلبان مورد توجه واقع نشد، اما در اردوگاه اصولگرایان، خام گویی و توهم خریدارن را به همراه داشت . این هنوز از نتایج سحر است.
» ادامه مطلب

کیهان: نمایندگان دیدارکننده با خاتمی جنایتکارند و باید رد صلاحیت شوند

»موج نو: کیهان در بخش هایی از سرمقاله خود با عنوان «تا کی درازدستی؟!» به قلم حسین شریعتمداری نوشت: شاید این قضاوت در نگاه اول، دور از انتظار به‌نظر آید که ملاقات هفته گذشته جمعی از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی با آقای خاتمی را مصداق بارز و بی‌چون‌و‌چرای پشت پا زدن به رأی مردم و حرکتی خیانت‌گونه در همنوایی و همراهی با ستون پنجم دشمنان بیرونی ملت تلقی کنیم. این برداشت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متاسفانه واقعیت دارد و شواهد و اسناد موجود که چرخه ای بیرون از خواست و نظر ما دارند، حکایتی غیر از این ندارند.

بخش های دیگر این سرمقاله به شرح زیر است:

* آن عده از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس که با خاتمی دیدار داشته اند، ندانسته و ناخواسته به این جرم بزرگ تن داده باشند و البته در هر دو صورت «آگاهانه یا ناخودآگاه و خواسته یا ناخواسته» آنچه در آن تردیدی نیست، این که شورای نگهبان مطابق نص صریح قانون، حق تایید صلاحیت آنها را برای ورود دوباره به خانه ملت ندارد. خدمت به مردم- اگر آقایان در پی آن هستند- که منحصر به نمایندگی مجلس نیست! هست؟!

*واکنش برخی از این نمایندگان درباره چرایی دیدار خویش با خاتمی نیز نشانه‌های قابل درکی از شرمندگی پنهان و یا پشیمانی آنان دارد که امید است اگر ندانسته دست به این جرم بزرگ آلوده‌اند، با توبه‌ای آمیخته به شجاعت، از ادامه آن دست بردارند و آرای مردم را که با امید فداکاری آنان در راه اسلام و ملت و نظام فراهم آمده، به پای ستون پنجم شناخته شده دشمنان بیرونی نریزند.

* خیانت خاتمی و ایفای نقش ستون پنجم برای مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس، فقط یک «احتمال»، «برداشت تصادفی» و یا تصوری در حد و اندازه «حدس» و «گمان» نیست، بلکه اسناد فراوان و غیرقابل انکاری از وطن فروشی و خیانت وی حکایت می کند و کیهان تاکنون به نمونه‌های فراوانی از این اسناد با ذکر منبع و مأخذ اشاره کرده است. گفتنی است که هیچ‌یک از اسناد ارائه شده در کیهان، از شمار اسناد محرمانه، طبقه‌بندی شده و «سری» نبوده و نیست، بلکه تمامی آنها اسناد و مدارک آشکاری است که دسترسی به آنها با توجه به آدرس و مأخذی که طی چند سال اخیر در کیهان به آن استناد شده، برای همگان امکان‌پذیر است!

* یکی از این اسناد که خاتمی با دستپاچگی و به گونه ای ناشیانه آن را تکذیب کرده است- و این خود نشان آگاهی وی از خیانتی است که مرتکب شده- ماجرای دو بار ملاقات پنهان وی با جرج سوروس، صهیونیست معروف آمریکایی و مشهور به پدر کودتاهای مخملی است. خاتمی در این ملاقات ها، دستورالعمل و فرمول -به زعم خود- استحاله داخلی و انجام کودتای مخملی با کلیدواژه و اسم رمز «تقلب در انتخابات» را دریافت می کند.

*خاتمی و موسوی در جریان فتنه ۸۸ به طور آشکار و بدون کمترین پرده پوشی یا انکار، با بهایی‌ها، سلطنت طلبان، منافقین، مارکسیست‌ها و تمامی گروه‌ها و جریانات تروریستی و مخالف اسلام و نظام ائتلاف کرده بودند!

*باید از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس که با خاتمی دیدار کرده اند پرسید؛ آیا شما از اینهمه جنایت و خیانت بی خبر بوده اید؟ این نمونه‌ها از جمله اعترافات عوامل دستگیر شده فتنه نیست که توهم «فشار زندان»!! را دستاویز انکار آن قرار دهید. اگر از این همه وطن فروشی و خیانت آشکار خاتمی بی خبر بوده اید که بدون تعارف و پرده پوشی شایسته نمایندگی ملت نیستید و اگر از این جنایات باخبر بوده اید- که بوده اید- چرا به آستان بوسی ستون پنجم نشان دار آمریکا، اسرائیل و انگلیس رفته اید؟ و از این آستان بوسی چه منظوری داشته‌اید؟

*واژه «آستان بوسی» از آن روی به کار گرفته شده که شما آقایان مطابق آنچه در سایت اختصاصی خود آورده‌اید، به نصیحت و هشدار نزد خاتمی نرفته‌اید، بلکه «مرید»گونه به دیدار «مراد»! رفته بودید و گوش جان به ترجمان طوطی‌وار خاتمی از توهم پراکنی و دروغ بافی دشمنان بیرونی و تابلودار سپرده بودید. آیا غیر از این است؟!

» ادامه مطلب

تازه ترین بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی: نگران امنیت روانی و جانی زندانیان سیاسی هستیم

»موج نو: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن تاکید دوباره بر مطالبه اصلی خود که آزادی همه زندانیان سیاسی است،دیگر خواسته های خود را در شش بند اعلام کرده و نوشته اند «حالا که نجیبانه، احکام ناعادلانه و غیر قانونی ای که علیه عزیزان شان را صادر شده، ناگزیر تحمل می کنیم، نهادهای قانونی و قضایی ، لااقل حقوق ما و زندانیان مان را برای کاهش آلام فراهم کنند نه اینکه راهها را برای عبور از قانون در نهادهای حاکم، ببندند و مسیر ما را تغییر دهند.»

آنها دراین بیانیه بر استقرار ماموران وزارت اطلاعات در بند ۳۵۰ زندان اوین اعتراض کرده و گفته اند که « وزارت اطلاعات که خود دستگیر کننده و شاکی زندانیان ما بوده و با اعمال نظر بر قاضیان، محکومیت های طولانی مدت را برای زندانیان ما صادر کرده ، اکنون می خواهد با دخالت در کار سازمان زندان ها و قوه قضاییه بیش از پیش بر عزیزان ما فشار وارد کند و با بحران سازی در داخل بند، فشارهای مضاعف ایجاد کرده و در امور قضایی بیشتر مداخله کند.»

به گزارش کلمه، متن کامل تازه ترین بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی به شرح زیر است :

بسم رب المظلومین

گرچه مطالبه اصلی ما خانواده زندانیان سیاسی آزادی همه زندانیان سیاسی به ویژه آزادی فوری زنان و جوانان است و آن ها را مبرا از هر اتهام و بی گناهانی می دانیم که به جرم آزادی خواهی، اعتراض و انتقاد که لازمه هر حکومتی است و سیره معصومین(ع) نیز چنین بوده و حکومت های دموکراتیک از آن استقبال می کنند، اکنون گرفتار آمده اند. اما در شرایطی که آن ها حکم ناعادلانه حبس را تحمل می کنند لااقل انتظار داریم به قوانین جاری در مورد زندانیان تن داده شود و آن ها و ما به عنوان خانواده هایشان از حداقل حقوق قانونی خود محروم نباشیم. مطالبه حداقل حقوق آنها و ما انتظار ناحقی نیست چه اینکه به فرض مجرمیت، هر زندانی حقوقی دارد که باید رعایت شود.در حالی که زندانیان سیاسی بی گناه هرروز که می گذرد یا تحت اجحاف ها و بی قانونی های بیشتر قرار می گیرند یا به استمرار بی قانونی نسبت به آنها از سوی دستگاه قضایی و متولیان امور وقعی نهاده نمی شود.

۱- در داخل بند ۳۵۰ زندان اوین که زندانیان سیاسی بسیاری را در خود جای داده است، اتاقی در داخل بند و در کنار سلول های زندانیان تخلیه شده و قرار است ماموران وزارت اطلاعات آنجا مستقر شوند. این اقدام غیر قانونی در حالی صورت می گیرد که زندانیان این بند دوران محکومیت خود را سپری می کنند و طبق قانون در دوران محکومیت باید تنها تحت نظر سازمان زندان ها باشند، این عمل بی سابقه موجب عصبانیت و تحریک زندانیان و نیز خانواده های آنان شده و بارزترین نمونه ی مخدوش شدن استقلال قوه قضاییه است.وزارت اطلاعات که خود دستگیر کننده و شاکی زندانیان ما بوده و با اعمال نظر بر قاضیان، محکومیت های طولانی مدت را برای زندانیان ما صادر کرده ، اکنون می خواهد با دخالت در کار سازمان زندان ها و قوه قضاییه بیش از پیش بر عزیزان ما فشار وارد کند و با بحران سازی در داخل بند، فشارهای مضاعف ایجاد کرده و در امور قضایی بیشتر مداخله کند. از طرف دیگر قوه قضاییه که باید مجری و متولی قانون باشد، چگونه زیر بار چنین خفتی رفته و سکوت اختیار کرده است. به چه حقی زندانیان ما را به دست شاکیانِِ شان که بدون دلیل و بر اساس توهمات ساخته و پرداخته ذهنشان، ماه ها تحت فشار قرار داده و زندانی کرده ، می سپارند. ما صریحا اعلام می کنیم که در این شرایط نگران امنیت روانی و حتی جانی عزیزانمان هستیم چرا که رفتارهای نیروهای امنیتی در این دوران موجب سلب هرگونه اعتماد و اطمینان ما از آنان شده است و مسئولیت هرگونه عواقبی را مستیقما متوجه رییس قوه قضاییه و نهاد دادستانی زیر نظر آن و نیز وزارت اطلاعات دولت می دانیم.

۲- مرخصی حق زندانیان است اما برخی از زندانیان پس از انتخابات، بعد از گذشت بیش از ۱۸ ماه هنوز به مرخصی نیامده یا از مرخصی دو یا سه روزه برخوردار شده اند. درحالی که با زندانیان عادی که مرتکب جرم و جنایت شده اند چنین رفتاری نمی شود و عجیب تر از همه آن است که دادستان تهران بی هیچ استدلالی در برابر خبرنگاران می گوید که اعطای حق مرخصی به زندانیان را حق و امتیاز تلقی می کند. برای ما روشن نیست که دادستان باید از چه کسی دادستانی کند؟ چرا اگر قانون حقی برای دادستان قایل شده باشد آن را تا جای امکان به ضرر زندانیان ما به کار می گیرد؟ ما باید دادمان را از چه کسی بستانیم؟ زمانی که مجری قانون چنین برداشتی از آن ارائه می کند دیگر ما در این میان به چه کسی علاوه بر خدایی که دادستان واقعی و نهایی ماست، باید پناه ببریم؟

۳- با استناد به کدام بند قانونی، تلفن های بند ۳۵۰ اوین چند ماه است که قطع مانده؟ چه کسانی دستور قطع کلی تلفن های این بند را صادر کرده اند؟ به چه دلیل ما را حتی از شنیدن صدای همسران و فرزندان مان محروم می کنید و از چه رو فرزندان ما نباید حتی با شنیدن صدای پدر از پشت تلفن سر بر بالین بگذارند؟ چرا حتی از ارتباط تلفنی آن ها با خانواده هایشان می هراسید؟ حق تلفن کوچکترین مطالبه یک زندانی و خانواده اوست. رعایت اسناد بین المللی را نخواسته ایم حداقل به قانون و رویه موجود در خصوص حقوق زندانیان در کشور خود عمل کنید.

۴- برقراری ملاقات های حضوری طبق قانون، حق طبیعی هر زندانی به حساب می آید. به کدامین دلیل ملاقات حضوری با عزیزان دربند را از ما دریغ می کنید؟ ماههاست که زندانیان بند ۳۵۰ از ملاقات حضوری محرومند و زندانیان رجایی شهر نیز به تازگی ملاقات های حضوری شان قطع و کابینی شده است. چرا ما نباید دستان گرم همسر و فرزندانمان را لمس کنیم و فرزندانمان باید با حایل شیشه ای ضخیم و دوجداره، پدرشان را ببینند و یک لحظه به آغوش کشیدن را حسرت بکشند؟ آیا شما خود را جای ما و زندانیان مان فرض کرده اید؟ و آیا می پذیرید که روزی دیدار شما با فرزندتان چنین باشد؟ ما برای کودکان مان از شما چه باید بگوییم؟ چگونه اشک های آن ها را وقتی کودکانه به شیشه مشت می کوبند بنگریم؟ وجدان هایتان تا چه حد تحلیل رفته که چنین قسی شده اید؟

۵- زندانیان بیمار و به خصوص کهنسال که باید در کنار خانواده خود و در خارج از زندان درمان شوند، متاسفانه در زندان نگه داری یا به خانه های امن منتقل و در مواردی به طور غیرقانونی در قرنطینه نگهداری می شوند. این کار بسیار غیر انسانی، برخلاف مواد قانونی و آیین نامه سازمان زندان هاست که بخشی را به حقوق بهداشتی و درمانی زندانیان اختصاص داده است . اکنون برخی از زندانیان دچار بیمارهای حادی مانند بیماری قلبی و سرطان شده اند و با اهمال رسیدگی به آنان و امکانات اندک بهداشتی و درمانی زندان، جانشان را در معرض خطر قرار داده اند.

۶- با وجود وضع بسیار نامناسب زندانیان؛ در این بین اوضاع بند زنان از همه اسف بارتر است. این بند فاقد هرگونه امکاناتی نظیر کتابخانه، وسایل ورزشی، هواخوری و … است. زنان زندانی که به جرم های سیاسی اکنون ماه ها در زندان هستند و به احکام بسیار سنگین محکوم شده اند، کاملا غیرقانونی و غیر انسانی در بند متادون نگه داری می شوند و حتی از هواخوری هم محروم هستند. زنان نیز همچون مردان چندین ماه است که از ملاقات حضوری و تلفن که حق قانونی زندانی است، محروم هستند و این اوضاع باعث تاسف بسیار است.

ما امیدواریم حال که نجیبانه، احکام ناعادلانه و غیر قانونی ای را که علیه عزیزان مان صادر شده ، ناگزیر تحمل می کنیم، نهادهای قانونی و قضایی ، لااقل حقوق ما و زندانیان مان را برای کاهش آلام فراهم کنند نه اینکه راهها را برای عبور از قانون در نهادهای حاکم، ببندند و مسیر ما را تغییر دهند. چرا که قوه قضائیه باید بیش از دیگران پاسدار و مجری قانون باشد نه ناقض قانون و ناامید شدن از دستگاه قضایی و قانون به سود هیچ کس نخواهد بود.

خانواده بزرگ زندانیان سیاسی

» ادامه مطلب

توسعه اینترنت پرسرعت در کشور متوقف شده است

»موج نو: در حالیکه دولت موظف شده بود تا پایان سال ٩۵، اینترنت پرسرعت را برای ۵٠ درصد خانوارهای ایرانی فراهم کند، و طبق شاخص های مدنظر اتحادیه جهانی مخابرات، ضریب نفوذ اینترنت کشورها برمبنای میزان دسترسی اینترنت باند پهن کاربران سنجیده می شود، امروز اعلام گردید که به دلیل عدم امکان تخصیص پهنای باند اینترنت، توسعه اینترنت پرسرعت در کشور متوقف شده است.

به گزارش مهر، ارائه دهندگان اینترنت پرسرعت که پیش از این عدم همکاری شرکت مخابرات برای در اختیار گذاشتن فضا و امکانات لازم را مانع توسعه ADSL عنوان می کردند، این بار اعلام می کنند که به دلیل عدم تخصیص پهنای باند اینترنت توسعه اینترنت پرسرعت متوقف شده است.

بر اساس این گزارش، مشکل اصلی، عدم همکاری شرکت مخابرات برای در اختیار گذاشتن فضا و امکانات مخابراتی طبق قرارداد فی مابین شرکتهای PAP و شرکت مخابرات و به تبع آن شرکتهای مخابرات استانی است. همزمان مدیران شرکتهای مخبراتی، همچنان مانع اصلی توسعه ADSL در کشور را عدم تخصیص پهنای باند مورد نیاز برای ادامه کار و توسعه و دستیابی به آن چه که اهداف برنامه پنجم توسعه تعیین کرده عنوان می کنند.

طبق اهداف درنظر گرفته شده برای برنامه پنجم توسعه کشور باید تا سال ٩۵ بیش از ۵٠ درصد خانوارهای ایرانی از اینترنت پرسرعت برخوردار باشند.

وضعیت فعلی اینترنت پرسرعت در ایران

شمار کاربران اینترنت پرسرعت در کشور طبق آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی تا پایان آبان ماه به حدود ٧٠٠ هزار نفر رسیده و این در حالی است که شرکتهای بخش خصوصی دارای پروانه خدمات انتقال داده‌ها حدود یک میلیون و ٢۵٠ هزار و ٨۱٨ پورت پرسرعت اینترنت در کل کشور نصب کرده اند که به دلیل آنچه که عدم تامین پهنای باند مورد نیاز از سوی مخابرات عنوان می کنند حدود ۵۶٠ هزار پورت پرسرعت مورد بهره برداری قرار نگرفته است چرا که این شرکتها معتقدند در شرایط فعلی اضافه شدن کاربر جدید باعث افت کیفیت ارائه خدمات اینترنت ADSL خواهد شد.

گفتنی است طبق شاخص های مدنظر اتحادیه جهانی مخابرات، ضریب نفوذ اینترنت کشورها از این پس برمبنای میزان دسترسی اینترنت باند پهن کاربران سنجیده می شود و با توجه به آمار ارائه شده از سوی شرکت مخابرات ایران و شرکتهای خصوصی PAP، ضریب نفوذ اینترنت در کشور براساس این شاخص جهانی کمتر از ده درصد است.
» ادامه مطلب

ترس و لرز "آقا"

»موج نو: مجلس خبرگان در یک جلسه و به استناد اشاره و اماره بنیانگذار جمهوری اسلامی که شاهدی جز هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی نداشت. حجت الاسلامی را به رهبری برگزید که از همان شب در اخبار نامش را به آیت الله خامنه ای نامبردار کردند.

آیت الله آن طور که سیمای جمهوری اسلامی صحنه ای از این مجلس را نشان داده ، به کراهت بر کرسی ولایت نشست ، اما چنان اصراری براین جلوس کرد که حالا آن کراهت و بی میلی را جز به تعارفی از سر ناز خواستن ، نمی توان تعبیر کرد.

آیت الله خامنه ای که همه عمر طلبگیش در قم و نجف به یکسال نمی رسید، نه آنچنان هیبت بنیانگذار را داشت که “امام” عصر جدید لقب گیرد و نه این” آیت الله” بودن می توانست به درجه عظمی برسد، با آن همه فقیه استخوان ترکانده که در قم نشسته بودند.

از همین بود که “آقا “صدایش کردند و در میان خواص این وصف، لطف به عتاب آمیخته ای بود و قدرت و مقام والای ولایت را بی سنگینی فقاهت می رساند و معنا می داد.

“آقا” در حافظه مردم ، نظام ارباب و رعیتی را تداعی می کرد و هم هاله ای از تقدس داشت که از پیشنمازان مسجد تا روحانیان قم را شامل می شد. کوتاه و رسا و در یک هجای بلند ، “آقا “، قدرت آغشته به دین بود.

آنچنان که رسم روزگار است ، خرمهره قدرت به این راحتی ها در مشت جای نمی گیرد و رقیب فراوان دارد. پهلوی دوم جای پدرکه نشست، قوام السلطنه همه کاره بود و به شاه جوان طعنه می زد و می گفت :” اعلی حضرت بزرگ شده اند” . اندکی که گذشت و قوام از اسب افتاد. گرفتار مصدق شد و فرار و بعد هم که با کودتایی دوباره بر تخت نشست، آنقدر چریک و مجاهد و عاقبت عبا بر دوش آمدند که به آوارگی جان داد.

” آقا ” نیز کم مصیبت نداشت. ریاست جمهوری هشت ساله هاشمی رفسنجانی، دوران مشروطیت قدرت “آقا ” بود که البته این حسن را داشت که با در چشم بودن هاشمی و تبلیغ زندگی زاهدانه رهبری ، عنصر محبوبیت ساز مظلومیت را برای “آقا ” ارمغان آورد.

” آقا ” تصمیمش را گرفته بود که با حمایت آشکارا از ناطق نوری ، رییس جمهور دلخواسته ای را بر سر کار آورد. بساط تقلب هم پهن بود که با خطبه زهر دار هاشمی عیان شد.” آقا ” دست نگاه داشت. بیست میلیون رای که در تاریخ جمهوری اسلامی بی نظیر بود، دست و دل” آقا” را لرزاند. فرماندهان سپاه که تا نزدیکی صندوقها رفته بودند ، بازگشتند. تنها استاندار وقت کردستان بود که بی خبر از همه جا تقلب کرد و بعد این شکوه را داشت که قرار بود همه با هم هماهنگ باشند که نشد.

عصای قدرت در هشت سال صدارت خاتمی به دست” آقا ” بود و نگین محبوبیت و مظلومیت بر دست “سید”.

دوران هشت ساله خاتمی برای” آقا ” تمرین تردستی سیاست بود. مبارزه نزدیک “آقا ” با دشمنی صادق و محبوب که مانند ” هاشمی رفسنجانی ” دست ناخوانده ای نداشت، اما چهره روشن و محبوبی بود که می توانست، کاری کند که عصای قدرت دو نیمه شود.

هجده تیرماه ۷۸ از آن تجربه های تلخ و لرزان “آقا ” بود. در اولین پیام بی مشاوره اش و از سر ناپختگی به بسیجیان گفته بود که اگر تمثالش را پاره کردند هم کاری نکنند. اگر چه در عمل چنین نبود و بسیجیان زمین و زمان را به هم دوختند، اما لرزش رهبری، آنقدر رعشه داشت که امروز “علم الهدی” امام جمعه تندخوی مشهد بگوید:” اگر با آن فتنه محکم برخورد می شد ، این فتنه ۸۸ شکل نمی گرفت.”

سرکوب، آموختنی است. نیروی انتظامی از همان سال چنان شد که پلیس ضد شورش جمهوری اسلامی با همه وسایل مدرن جنگ خیابانی و سرکوب معترضان آراسته شد و قوه قضاییه نیز از هر چه عدل بود پیراسته، تا آن باتوم ها به تیر خلاص بی قانونی تکمیل شود.

انتخابات ۸۸ دوباره آن اشتباه تایید صلاحیت که “جنتی” بارها درباره سید محمد خاتمی به آن اعتراف کرد، به طمع شور انتخاباتی و به گمان بی اقبالی نامزد اصلاح طلبان، درباره میر حسین موسوی تکرار شد.

مناظرات که قرار بود کارستان احمدی نژاد باشد ، کار دست نظام داد و” آقا ” تصمیمش را گرفت که صندوق ها را نشمرده، اعلام کنند. همان شب هم تبریک گفت و با همه آن اعتراضات، بنا بر تجربه سال ۷۸ وا نداد و گفت که با همین تن علیل تا آخر خط خواهد رفت. اما چه حاصل که تجربه گرچه عبرتی می آورد، اما هر روز دنیا آنچنان تازه است که تجربه های دیروز به کار امروز نمی آیند.

این پیش بینی در بیت رهبری نشده بود که میرحسین موسوی و کروبی سر پیری چنین محکم بایستند و مردم چنان استوار بیایند.

باتوم و شکنجه و سرکوب و خیابان بندی ها هم آتش را به عمق برد. هیچ کس مثل” آقا ” نمی داند که چیزی تغییر نکرده است. رجز سپاهیان و عربده مداحان، گرچه” آقا “را به خلسه پیروزی فرو می برد اما بانگ” الله اکبر ” نیم شبی و اضطراب خیابانها و ترس هر لحظه از مردم ، خمار را می پراند.

“آقا “، یکسال بیشتر است که بی تصمیم بر سر دو راهی بازداشت موسوی و کروبی ایستاده است.

فتنه از زبانش نمی افتد، هشدار و گفتن از ریزش ها و امید بی حاصل به رویش ها و در نهایت ماندن چند منبری و چند سپاهی و یکی دو مداح در پیرامون و از دست دادن همه قم ، کار را به جایی رسانده که حجت الاسلام سعیدی نماینده اش در سپاه با اذعان به این تنهایی می گوید: ” سید علی خامنه ای با همه وجود در استقرار حکومت دینی جهاد خواهد کرد ولو تنها بماند.”

می توان حدس زد که این خبر از همان جلسات بیت و هم نشینی با” آقا ” و شعارهای در خلوت حضرتش بر می آید . ” آقا ” با گروه مشاوران می نشیند و ادله موافقان و مخالفان بازداشت را می شنود. صادق لاریجانی ، نبی الله حبیبی ، مصلحی و ماموران وزارت اطلاعات و حتی حسین شریعتمداری این بازداشت را خواسته دل سران فتنه و سبب قهرمان سازی می دانند، در مقابل ذوالقدر و تائب و علم الهدی و دیگر بصیرت مداران بازداشت را نشانه قدرت و سیطره نظام و پایان بازی جنگ و گریز یکسال گذشته می خوانند . بااین حال تصمیم با آقاست. صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه پیشتر و در جواب نماینده مجلسی که ایهام و اشاره را در نمی یافت؛ گفته بود که فقط به دستور رهبری سران فتنه را بازداشت می کند و این البته برای دستگاه قضایی کاری ندارد.

احمدی نژاد که همه ی این بلوا بر سر اوست، کاملا آسوده است. می داند که “آقا” در صف مقدم نبرد حاضر است و مشایی و او می توانند به گوشه ای بنشینند تا پایان ماجرا را تماشا کنند.

“آقا” در گذر از هفتاد سالگی با بزرگترین تصمیم عمر روبروست . بازداشت میرحسین و کروبی آنچنان که دادستان تازه کار تهران گفته است، کار یک شب است اما روز را چه باید کرد.

اگر فتنه به خیابان آید و اینبار به قول فرماندهان سپاه از کف خیابان جمع نشود چه طور؟ ، اگر جمع بشود هم جنبش هدفی ملموس و نزدیک می گیرد. از همه بدتر همه مسولیت این تصمیم که می تواند باقی ارکان نظام را فرو بریزد بر عهده شخص آقاست. سفر به قم، مراجع را به راه نیاورد و محتمل است که این بازداشت، دهان های بسته رابه فریاد بازکند. از این گذشته تنها بازداشت که نیست ، محاکمه می خواهد ، شکنجه که نمی توان داد، اقرار هم از این دونفر شدنی نیست و اگر دادگاه علنی باشد که همان تریبونی می شود که موسوی و کروبی یکسال است می خواهند و نمی دهند. این، خیالات آقاست؛

اما اگر بازداشت نشوند، چه ؟. نشانه هراس نظام است و نگاه خیره طرفداران برجای مانده می ماند، با این سوال مهم که وقتی دانشجویی در هزار کیلومتر آن سوتر از تهران، به جرم پخش بیانیه، دستگیر می شود، چرا این دو مسبب و سران فتنه در خانه نشسته اند و بیانیه می دهند.

حاج منصور ارضی که صدایش به باتوم ها قدرت می دهد، همین نهم دیماه گفته بود: “که دیگر بس است و بدهیدشان تا اعدامشان کنیم.” بااین جماعت خود پروده تند رو که از دسته به در می روند چه باید کرد. “آقا “، سرسام گرفته است.

موافقان بازداشت در یک هفته منتهی به نهم دیماه بیش از آنکه با هزار شعار و لعنت و نفرین، رهبران جنبش سبز را بترسانند، به “آقا” روحیه می دهند، درست مانند چند ماه آغاز جنبش که از هرجا عده ای به بیت می آمدند تا” آقا” ببیند و باور کند که هنوز کسی در جان نثاری مانده است.

تصمیم بزرگ” آقا” بااین ترس و لرز، نمی تواند برآیند سبک و سنگین کردن های عقلی و حاصل مشاوره باشد.” آقا ” باید چشم را ببندد و بپرد، پرشی که ممکن است به عمق دره سقوط باشد.
» ادامه مطلب

بیانیه شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد: بحرانی تر کردن فضای سیاسی کشور به سود هیچ کس نیست

»موج نو: شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد با انتشار بیانیه‌ای در خصوص وقایع اخیر کردستان اعلام کرد “بحرانی تر کردن فضای سیاسی کشور به سود هیچ کس نیست.”

در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته آمده است: بعنوان یک جریان اصلاح طلب به همه گروهای های سیاسی اعلام می کنیم همانگونه که رهبران جنبش سبز بارها تکرار کرده اند واخیرا نیز سید محمد خاتمی برآن تاکید نمود، بازگشت ثبات و آرامش و عادی سازی وضعیت کشور، جز در سایه برگزاری انتخابات آزاد غیر استصوابی، آزادی همه زندانیان سیاسی، حذف فضای امنیتی حاکم بر کشور و اعاده حیثیت از صدمه دیدگان حوادث پس از انتخابات میسر نخواهد شد. از سوی دیگر به حاکمان کشور توصیه می کنیم به جای اعدام وزندان و نشان دادن داغ و درفش به مبارزان راه آزادی، طریق صواب پیش گرفته و اجازه دهند ملت خود سرنوشت اش را رقم زند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:


در سالگرد حوادث دردناک عاشورای ۸۸ که خشن ترین روش سرکوب جوانان معترض به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران را به نمایش گذاشت، متاسفانه همچنان شاهد رفتارهای خشن، تحریک آمیز و بحران آفرین از سوی گروه تندرو حاکم بر کشور هستیم. تشدید حملات رسانه ای علیه رهبران جنبش سبز، گسترش موج دستگیری فعالان سیاسی، فرهنگی و جوانان – و به ویژه فعالان دانشجویی – و نیز تداوم اعدام های سیاسی، نشانگر وجود اراده ی جدی برای تشدید بحران و امنیتی تر کردن فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور است.


مشخص نیست در حالی که اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها با تبعات سنگینی که در حال و آینده برای کشور خواهد داشت، چرا همچنان بر امنیتی تر شدن فضای کشور اصرار می شود. اطلاعات اندکی که از منابع موثق حکومتی و منابع بین المللی بدست آمده است گویای این واقعیت است که شرایط اقتصادی کشور و شاخص های آن از جمله رشد اقتصادی، میزان اشتغال، حجم و ریسک سرمایه گذاری، به هیچ وجه در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.


در عرصه فرهنگ وهنر نیزبرخوردهای های امنیتی در قبال هنرمندان متعهدی نظیر جعفر پناهی و محدویت های بی شمار علیه اهالی فرهنگ، چهره نا مطلوبی از عملکرد حاکمان به نمایش گذاشته است. این در حالی است که در سیاست خارجی نیز، ژست های توخالی در نشست های بین المللی و رفتار های توهین آمیز که آخرین نمونه آن را در مورد وزیر خارجه سابق شاهد بودیم نتیجه ای جز هتک حرمت ایرانیان نداشته است و در کنار فضای بسته و خوفناکی که در داخل کشور حاکم کرده اند، نشان از ناکارآمدی شدید حکومت درابعاد مختلف دارد.


اینک بر خلاف ادعاهای دولتمردان اقتدارگرا که بارها از مرگ جنبش سبز گفته اند، هر روز به بهانه ای گروهی از فعالان سیاسی و اجتماعی را مورد اذیت و آزار و تهدید قرار داده و با حرکات ناپسند و ارعاب، ضمن ایجاد نگرانی در زندانیان سربلند و خانواده های آنان، همچنان بر طبل جنگ و خشونت می کوبند. اعلام اعدام قریب الوقوع یک جوان کرد بنام حبیب الله لطیفی و متعاقبا دستگیری تعدادی از شعرا، نویسندگان و فعالان سیاسی و اجتماعی کرد در سنندج، اقدامات تحریک آمیز دیگری است که جز ایجاد فاصله بیشتر بین ملت وحاکمان نتیجه دیگری نخواهد داشت.


شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد در چارچوب رویکرد اصلاح طلبانه خود همانگونه که در بیانیه های قبلی تاکید کرده است، ضمن محکوم نمودن روش های خشونت آمیز باند اقتدارگرا ی حاکم بر کشور، اعدام جوانان بی گناه و بی دفاع و دستگیری شعرا، نویسندگان، فعالان سیاسی و مدنی کرد را محکوم و به صراحت اعلام می دارد: سوق دادن فضای سیاسی کشور به سمت خشونت بیشتر و رفتارهای ناعادلانه حاکمان علیه فعالان سیاسی – اجتماعی کرد را چیزی جز مجازات مضاعف کردها به خاطر همراهی با جنبش سبز ارزیابی نمی کند.


ما بر این باوریم که این فشارها به منظور منصرف نمودن فعالان سیاسی کرد از همراهی با جنبش اعتراضی ملت ایران که پس از انتخابات رسوای اخیر از شتاب بیشتری برخوردار شده است، صورت می گیرد. تردیدی نداریم که اینگونه ترفندها به راسخ تر شدن اراده جوانان کرد در ادامه رویکرد مدنی و مسالمت آمیز شان خواهد انجامید چرا که تجربه ده ها سال مبارزه به ویژه تجارب بدست آمده از سه دهه اخیر به خوبی نشان داده است که جز همبستگی آحاد ملت و همگرایی همه اقوام وجریان های سیاسی کشور راهی برای تحقق دمکراسی و استیفای حقوق ایرانیان وجود ندارد.


بعنوان یک جریان اصلاح طلب به همه گروهای های سیاسی اعلام می کنیم همانگونه که رهبران جنبش سبز بارها تکرار کرده اند واخیرا نیز سید محمد خاتمی برآن تاکید نمود، بازگشت ثبات و آرامش و عادی سازی وضعیت کشور، جز در سایه برگزاری انتخابات آزاد غیر استصوابی، آزادی همه زندانیان سیاسی، حذف فضای امنیتی حاکم بر کشور و اعاده حیثیت از صدمه دیدگان حوادث پس از انتخابات میسر نخواهد شد. از سوی دیگر به حاکمان کشور توصیه می کنیم به جای اعدام وزندان و نشان دادن داغ و درفش به مبارزان راه آزادی، طریق صواب پیش گرفته و اجازه دهند ملت خود سرنوشت اش را رقم زند.

» ادامه مطلب